خواندني ها شيرين

نويسنده:



تب کرد ومرد

دو نفر دوست شکمو نشسته بودند واز يک کاسه غذا مي خوردند .يک نفر به ديگري گفت :"دوست عزيز پدرت چرا فوت کرد ؟او هم با آب و تاب و مفصل شروع به صحبت راجع به بيماري ودرمان ،بستري شدن و در نهايت مرگ پدر شد وهم چيز را با جرئيات گفت .و بعد از اتمام شدن صحبت ها متوجه شد که دوستش از فرصت استفاده کرده ومقدار زيادي از غذا راخورده است .او که به فکر تلافي افتاده بود و مي خواست عقب ماندگي اش را جبران کند رو به دوستش کرد وگفت :پدر مرحوم شما چطور فوت کرد ؟دوستش که فهميده بود چرا اين سوال را از پرسيده ، بدون آن که ازغذا خوردن دست بکشد ،گفت :"يک شب تب کرد ومرد "و از آن وقت به بعد اين مثل وقتي به کار ميرود که مي خواهيم به ديگران يادآوري کنيم که حرفت را کوتاه کن ويا وقتي کسي بخواهد ماجرايي را توضيح ندهد وطفره برود.

دانستني هايي از کره زمين

قطره کره زمين در استوا حدود12/756کيلومتر است.
محيط کره زمين دراستوا40/000کيلومتر است.
سطح کره زمين حدود509/880/000کيلومترمربع است.
وزن زمين حدود6/588/000/000/000/000/000/000تن است .
مدت يک دور گردش زمين به دور خورشد 365شبانه روز و6ساعت و9دقيقه و9/5ثانيه است .
اگر در شهر "شانگهاي"چين ،از مرکز زمين به طور مستقيم چاهي راداخل زمين حفر کنيم وآن را ادامه دهيم ،از شهر "بوئنوس آيرس"در آرژانتين سر در خواهيم آورد .
سرعت متوسط گردش زمين به دور خورشيد 28کيلومتر درثانيه است.
حجم زمين درحدود1/087/600/000/000کيلومتر مکعب است.

خواهش مسيح

عيسي(ع) به حواريون گفت:"من خواهش وحاجتي دارم،اگر قول مي دهيد آنرا برآوريد بگويم.حواريون گفتند :"هر چه امر کني اطاعت مي کنيم".
عيسي از آن جا حرکت کرد وپاهاي يکايک آن ها را شست .حواريون در خود احساس ناراحتي مي کردند،ولي چون قول داده بودند خواهش عيسي رابپذيرند،تسليم شدند.وعيسي پاي همه را شست .همين که کار به انجام رسيد ،حواريون گفتند:"تو معلم ما هستي ،شايسته اين بود که ما پاي تو را مي شستيم نه تو پاي مارا ".
عيسي فرمود :"اين کار را کردم براي اين که به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اين که خدمت مردم را به عهده بگيريد "عالم "است .اين کار را کردم تا تواضع کرده باشم ،وشما درس تواضع را فرا گيريد،وبعد از من که عهده دار تعليم وارشاد مردم مي شويد ،راه و روش خود را تواضع وخدمت خلق قرا دهيد. اساسا حکمت در زمينه تواضع رشد مي کند نه در زمينه تکبر ،همان گونه که گياه در زمين نرم دشت مي رويد نه در زمين سخت کو هستان".
برگرفنه از کتاب "داستان راستان استاد مطهري"